جستجو
امشب که در کنار منی، خفته چون عروس
زنهار تا دریغ نداری، کنار و بوس
ای شب، بگیر تنگ به بر نوعروس صبح
امشب که تنگ در بر من، خفته این عروس
لب بر ندارم از لب شیرین شکّرش
گر بانگ صبح بشنوم و گر غریو کوس
یا رب، ببند بر رُخ خورشید، راه صبح
در خواب کن موذن و در خاک کن خروس
یک امشبی که با منی، از راه لطف و مهر
جبران شود بقیّه عمر، ار بود فسوس
نارِندَم ار بخواهم کاین شب، سحر شود
باشد اگر به تخت سلیمانی‏ام جلوس
هندی ز هند تا به سر کویت آمده است
کی دل دهد به شاهی شیراز و ملک طوس