جستجو
باد بهار مژده دیدار یار داد
شاید که جان به مقدم باد بهار داد
بلبل به شاخ سرو در آوازِ دل‏فریب
بر دل نوید سرو قد گلعذار داد
ساقی به جام باده، در آن عشوه و دلال
آرامشی به جان من بیقرار داد
در بوستان عشق، نشاید غمین نشست
باید که جان به دست بتی می‏گسار داد
شیرین زبان من، گل بی‏خار بوستان
جامی ز غم به خسرو، فرهاد وار داد
تا روی دوست دید، دل جان‏گداز من
یک جان نداد در ره او، صد هزار داد