جستجو
کد : DK-205467     

ییلاق


از یی [ = یای ] به معنی تابستان و لاق که پسوند مکان است ، به معنی جایی که در تابستان سکنی گزینند. سردسیر. مقابل قشلاق، گرمسیر. جای تابستانی . تابستانگاه . مصیف : تقییظ; ییلاق رفتن . تصیف ، اصطیاف ; ییلاق کردن . (یادداشت مولف ). جای سرد و هوادار که به فصل تابستان در آن باشند. مقابل قشلاق که جای باش فصل زمستان است . (آنندراج ). جای باش تابستان یعنی جای سرد و خوش هوایی که در مدت تابستان در آن توقف کنند. (ناظم الاطباء).
  • چراگاه .
  • میدان . (آنندراج ).