جستجو
کد : DK-203725     

یار کردن


همراه کردن . قرین کردن . موافق کردن . یکدل کردن . همداستانی کردن . اصحاب: جهودان بر وی [ عیسی ] گرد آمدند و تدبیر کشتن او کردند و این هردوس الاصغر را با خویشتن یار کردند. (ترجمه طبری بلعمی ).
چو مهتر شدی کار هشیار کن
ندانی تو داننده را یار کن .

فردوسی .