جستجو
کد : DK-203703     

یار


اعانت کننده . (برهان ) (شرفنامه ). معین . (دهار). مدد. مددکار. (غیاث اللغات ). عون . معاون . ناصر.نصیر. عضد. معاضد. ظهیر. پشت . یاور. مدد. ساعد. دستگیر. طرفدار. دستیار. مساعد. ولی . رِدْء:
خرد بادهمواره سالار تو
مباد از جهان جز خرد یار تو.

ابوشکور.