سنگی باشد که در میان زهره گاو متکون شود و بعضی گویند در میان شیردان گاو بهم میرسد و آن در لون و خاصیت مانند پازهر باشد و به عربی حجرالبقر خوانند و معرب آن جاوزهرج بود و آن سنگ در گوسفند نیز یافت شود و آن مانند زرده تخم مرغ میباشد. (برهان ) (الفاظ الادویه ) (آنندراج ) (جهانگیری ). اکنون آن را «گاو دارو» گویند و برای فربهی خورند. (حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به گاودارو و گاوزهرج شود.
(ص مرکب ) جبان . بزدل . بددل . (برهان ). ترسنده:
گر بود ز آن می چو زهره گاو
خاطر گاوزهره شیر شکار
هم ز می دان که شاهباز خرد
کبک زهره شود بسیرت سار.
خاقانی (از امثال و حکم دهخدا).