جستجو
کد : DK-41310     

پاد


پاس .
  • نگاهبان . پاسبان .
  • پائیدن . دوام . ثبات . (برهان ).
  • سامان و دارندگی .
  • بزرگ و عمده . (برهان ). و باز صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه و شاه است .
  • تخت . اورنگ. (برهان ). پات . سریر.
  • شستن و پاک کردن . (جهانگیری ).