جستجو
کد : DK-201524     

وابوسیدن


روگردان شدن و بی دماغ گشتن . (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). بیزار شدن و متنفر گشتن . (ناظم الاطباء). اعراض کردن . (غیاث اللغات ):
یحیی گل بوسه ز آن دهان تا چیدم
در باغ جهان غنچه بدبو دیدم
با آن همه آرزو، لب لعلش را
یک مرتبه بوسیدم و وابوسیدم .

یحیی شیرازی (آنندراج و فرهنگ نظام ).