جستجو
کد : DK-197942     

هادر


نعت فاعلی از هَدْر. رجوع به هدر شود. (از اقرب الموارد).
  • شتر بابانگ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • مرد بی اعتبار. (منتهی الارب ).
  • ساقط. افتاده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
  • شیری که زبرین آن سطبر و چغرات باشد و زیرین آن تنک و زرداب شده باشد، و این پس از ترش شدن گردد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، هدَرَة. (اقرب الموارد).