جستجو
کد : DK-188997     

نابود کردن


نیست کردن . معدوم کردن . ناپیدا کردن . (ناظم الاطباء). افناء. اطاحة. استهلاک . (منتهی الارب ). اعدام . محو کردن . از بین بردن . از میان برداشتن . فانی کردن:
هر چند که شاه نامور باشد
نابود کنی نشان و نامش را.

ناصرخسرو.