جستجو
کد : DK-168281     

ماخ


زر قلب و ناسره را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). زر ناسره بود. (جهانگیری ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). نبهره بود از سیم و زر. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 87):
جوان شد حکیم باز جوانمرد و دل فراخ
یکی پیرزن خرید بیک مشت سیم ماخ .
عسجدی (نسخه لغت اسدی مدرسه سپهسالار).
ای در بن کیسه سیم تو یکسر ماخ
هان تا نزنی پیش کسان دم گستاخ .

(از صحاح الفرس ).