جستجو
کد : DK-168094     

مآل


اَول . بازگشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آل الیه اولا و مآلاً; به سوی او بازگشت . (از اقرب الموارد).
  • کم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
  • (اِ) جای بازگشت . (دهار). مرجع. (اقرب الموارد). جای رجوع و جای بازگشت ... این لفظ صیغه اسم ظرف است از «اول » که بر وزن «قول » است به معنی برگردیدن . (غیاث ) (آنندراج ). جای رجوع و جای بازگشت و مقصد و مرکز و مآب . (ناظم الاطباء). بازگشتنگاه . بازآمدنگاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
    حضرت او تا بود اعیان ملت را مآل
    مجلس او تا بود ارکان دولت را مآب
    ملت پیغمبری هرگز نیابد انقطاع
    دولت شاهنشهی هرگز نبیند انقلاب .

    امیرمعزی .