جستجو
کد : DK-168068     

مآرب


ج ِ مَارَبَة. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). نیازها. حاجتها: قال هی عصای اتوکوا علیها و اهش بها علی غنمی و لی فیها مآرب اخری .(قرآن 20/18). دیگری به قوت عقل بر مطالب و مآرب خویش رسیده . (کلیله و دمنه ). برادران بعد از استماع پیغام ... به تازه رویی رسول را با انجاز مآرب و عطا بازفرستادند. (سلجوقنامه ظهیری ص 13). بعد از انجاح مآرب و مطالب اجازت انصراف فرمود. (جامعالتواریخ رشیدی ). و رجوع به ماربة شود.
چالاکتر از عصای موسی
فرخ قلمت گه مآرب .

انوری .