جستجو
کد : DK-164038     

لاخ


از ادات محل که به آخر کلماتی چون نمکلاخ ; دیولاخ ; سنگلاخ ; اهرمن لاخ ; رودلاخ ; آتش لاخ ; هندولاخ ; کلوخ لاخ و غیره بپیوندد. جای . معدن . صاحب برهان گوید به معنی جای و مقام باشد لکن بدون ترکیب گفته نمیشود همچو سنگلاخ و دیولاخ و رودلاخ یعنی جای سنگ و جای دیو و جای رود. به معنی انبوه و بسیار نیز آمده است و به این معنی هم تنها گفته نمیشود و بغیر از این سه محل در جای دیگر استعمال نشده است . صاحب آنندراج گوید به معنی جای باشد و این لفظ بی ترکیب گفته نمیشود مانند سنگلاخ ... و دیولاخ ، جای بسیار دیو و همچنین رودلاخ که در جاماسب نامه آمده و بر جایهای مهیب و محل خطر اطلاق میشود. امیرخسرو آتش لاخ نیز گفته ... اهرمن لاخ نیز به معنی دیولاخ است - انتهی . کلوخ لاخ در مویدالفضلاء ذیل هامون به نقل از شعوری نیز آمده است . این کلمه که در آخر برخی کلمات آید چون : رودلاخ و سنگلاخ و غیره شبیه لیک ترکان است در «قوم لیک » و «غیه لیک » و «داشلیک » و جز آن و در همین الفاظ بجای کاف در برخی لهجه های آذری لُق و لُخ نیز آرند. رجوع به لیک شود. و در «پالیک » عین آذری کلمه آمده است و هم شاید «لاق» مزید موخر برخی کلمات ترکی همین لاخ باشد از قبیل باتلاق و جز آن:
چریده دیولاخ آکنده پهلو
به تن فربی میان چون موی لاغر.

عنصری .