جستجو
کد : DK-140166     

فاجر


تبهکار. زناکار. (اقرب الموارد).
  • دروغگو و کسی که سوگند دروغ میخورد.
  • سواری که از زین متمایل گردد. (ناظم الاطباء).
  • نافرمان .
  • متمول و مالدار.
  • ساحر و جادوگر. (منتهی الارب ). ج ، فُجّار، فاجرون ، فَجَرة. (اقرب الموارد).