ضعیف و نحیف وناتوان . (برهان ). ناتوان . (اوبهی ). ناتوان و ضعیف ولاغر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). در فرهنگ رشیدی نیز آمده است : غامی یعنی ناتوان و ضعیف:
استه
و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز خستن
مهرب
رنگ رخ من چو غمروات شد از غم
موی سر من سپید گشت چو مترب .
منجیک (ازحاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).