آبادکننده . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ).
آباد و معمور. (ناظم الاطباء). و بر این تقدیر عامر به معنی معمور باشد چون دافق بمعنی مدفوق. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ). زیارت کننده . ج ، عمار. (آنندراج ) (منتهی الارب ). اقامت کننده در محل معمور. (اقرب الموارد) (المنجد). ساکن خانه . (منتهی الارب ). زیاد عمر کننده . بسیار و فراوان . (ناظم الاطباء). (اِ) بچه کفتار. ام عامر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد). مار از جهت طول عمر. عوامر البیوت :هی الحیات . (المنجد) (منتهی الارب ). نام مردی است . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).