جستجو
کد : DK-130233     

عاطفت


عاطفة. عاطفه . مهربانی . مهر: پادشاه باید خدمتگذاران را از عاطفت و کرامت خویش چندان محروم نگرداندکه بیکبارگی برمند و نومید گردند. (کلیله و دمنه ).
یکی عاطفت سیرت خویش کرد
درم داد و تیمار درویش کرد.

سعدی (بوستان ).