جستجو
کد : DK-130000     

عاجز آمدن


ناتوان ماندن . قادر نبودن . توانا نبودن: چنان نبشتی که از آن نیکوتر نبودی چنانکه دبیران استاد در انشاء آن عاجز آمدندی . (تاریخ بیهقی ).
آن را که مصطفی چو همه عاجز آمدند
در حرب روز بدر بدو داد رایتش .

ناصرخسرو.