جستجو
کد : DK-129899     

ظلف


سُم شکافته مانند سُم گاو و گوسفند و بز و جز آن . ژنگله . زنگله گاو و گوسفند و آهو و امثال آن . کفشک . (التفهیم ). ج ، ظُلوف ، اَظلاف .
ارجانی گوید:چون سم ستور شکافته بسوزند و با سرکه به هم بیامیزند و بر داءالثعلب طلی کنند منفعت کند و بعض اطباء گفته اند سُنب بز را در خانه بخور کنند به واسطه او گزندگان از خانه بگریزند. (از ترجمه صیدنه ابوریحان ).و نیز سوخته مجموع سم حیوانات ذوات الظلف مسهل ماء اصفر و ضماد او با شراب جهت گزیدن هوام و با عسل جهت نقرس و مفاصل نافع [ باشد ] . (مخزن الادویة).
-ذوات الظلف ; زنگله داران از گاو و گوسفند و آهو و آنچه بدان ماند.
  • حاجت و نیاز.
  • پیروی در رفتار و جز آن .
  • مراد و مقصد و مقصود: وجد ظلفه ; ای مراده .
  • چراگاه موافق: وجدت الشاة ظلفها; ای مرعی موافقاً فلاتبرح منه .
  • ظِلف النفس ; نزهها; ای نزه النفس . ظلیف النفس .
  • ظلف الخبز; کران نان . (مهذب الاسماء).