جستجو
کد : DK-129803     

ظاهراً


بر حسب ظاهر. علی الظاهر. چنانکه به نظر می آید. مانا. همانا. پنداری . گوئی . گوئیا. گویا. محتمل است . دزندیس . (برهان قاطع). یحتمل . یمکن . باشد که . شاید. تواند بود. تواند بودن:
ظاهراً آن شاخ اصل میوه است
باطناً بهر ثمر شد شاخ هست .

مولوی .