جستجو
کد : DK-127227     

طافح


مست پر ازشراب که از خود خبر ندارد. (منتهی الارب ). بدمست که پر شده باشد از شراب . (غیاث اللغات ). مست طافح که بیش نتواند آشامید. پر از شراب . (مهذب الاسماء). سیاه مست . مست ِ مست . مستی مست . لول . مست ِ خراب:
هر که از خُم ٍّ می مدح تو جامی نوش کرد
تا نگردد مست طافح کی نهد از دست جام .

سوزنی .