جستجو
کد : DK-127217     

طاعون


مرگامرگی . ج ، طواعین . (منتهی الارب ). شآمت و مرگ عام . (لطایف ).
  • وبا. (دهار). داءالشوکة که مرضی است الیافی عام و کشنده .
  • دبل . زقمة. (منتهی الارب ).
  • مجازاً شعرا آن را به معنی تلخ و طاعون وطاعونی را به معنی تلخی به کار برده اند:
    آن را که نوش و شهد و شکر بودی
    امروز زهر و حنظل و طاعونی .

    ناصرخسرو.