در پی صید دونده (سگ و مانند آن ). سگبچه دوان . (منتهی الارب ). سگ شکاری . (مهذب الاسماء): هنگام کار در غلبه و اقتحام سباع ضاری اندر شکار. (جهانگشای جوینی ). ج ، ضواری :کلب ٌ ضارٍ; سگ حریص بشکار و سگ در پی صید رونده .
خون روان . (منتهی الارب ). سقاءٌ ضارٍ باللبن ; خیک نیکوکننده شیر. عرقٌ ضارٍ; رگ که خون آن منقطع نشود. (منتهی الارب ).