جستجو
کد : DK-126528     

ضارب


زننده .
  • زننده تیر قداح .
  • امین تیر قمار.
  • رونده . (منتهی الارب ).
  • لیل ضارب ; شب سخت تاریک . (دهار). شب که تاریکی آن همه اطراف را پوشد.
  • ناقه لگدزننده وقت دوشیدن .
  • شتر ماده که دم را برداشته بر شرم خود زنان رود. ضاربة مثله . (منتهی الارب ).
  • ضارب السلم ; و هو شجر مجتمع من السلم و بالیمامة یسمی ضارب . (معجم البلدان ).
  • مرغ طلبکار رزق.
  • جای پست همواردرختناک .
  • پاره ای از زمین درشت دراز درزمین نرم . (منتهی الارب ). زمین فراخ در وادی . (منتخب اللغات ).
  • آب راهه و رحبةمانندی در وادی . ج ، ضوارب . (منتهی الارب ).
  • زننده به رنگی از رنگها. مائل به رنگی : اجوده الضارب الی البیاض . (ابن البیطار); نیکوترین آن است که به سپیدی زند.