نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است . (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ، صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان .
همراه . (ربنجنی ). همسفر. (دستورالاخوان ). ملازم . رفیق. قرین . جلیس . دمساز. انیس:
خازنت را گو که سنج و رایضت را گو که ران
شاعرت را گو که خوان وصاحبت را گو که پای .
منوچهری .