توزیع حاکم ، یعنی تقسیم کردن حاکم چیزی را
بر جماعتی . (غیاث اللغات ).
گویا صابون سلطانی صابونی بوده که به طرح به کسان میداده اند و چون بد بوده کسی از آنان نمیخریده است:
مرد مهمان را گل و باران نشاند
بر تو چون صابون سلطانی بماند
اندر این باران و گل او کی رود
بر سر و جان تو او تاوان شود.
مولوی (از امثال و حکم ص 1458).