جستجو
کد : DK-123537     

صائب


نعت فاعلی از صواب . رسا. رساننده . (غیاث اللغات ).
  • باران ریزان .
  • نقیض خاطی . و منه المثل : مع الخواطی سهم صائب . (منتهی الارب ).
  • راست و درست : حدس صائب . رای صائب: پس ملک بهتر داند و رای او در این معنی صائب تر باشد. (تاریخ برامکه ). امیری صائب تدبیر و بلندهمت بود. (حبیب السیر جزء چهارم از ج 3 ص 352).
  • سهم صائب ; تیر به نشانه فرودآمده .