جستجو
کد : DK-109119     

سابود


ریسمانی را گویند که طفلان در ایام عیدنوروز از جائی آویزند و بر آن نشسته در هوا آیند و روند. (برهان ) (آنندراج ). رسنی باشد که اطفال روز عید و ایام جشن آن را از بام یا از درخت آویخته بر آن نشینند و باد خورند، و آن را بادپیچ و کاز و کازه نیز خوانند. (جهانگیری ). رسنی باشد که در بازیها در پای آویزند و آنرا سرند نیزگویند. (شرفنامه منیری ). آورک . بادپیچ . بازپیچ . بانوچ . تاب . چنچولی . (در تداول مردم اصفهان ). سرند. غناوه . کاز. کازه . لوکانی . نرموره . هلاچین . (به لهجه گیلکی ). رجوع به ارجوحه شود.
  • عشقه ، و آن گیاهی است که بر درخت می پیچد. (برهان ). بوک . پیچ . پیچه . پیچک . داردوست . عشق پیچان . کوک . لوغ . مویزه . مهربانک . هرشه . رجوع به لبلاب شود.
  • جل وزغ ، و آن چیزی سبزی باشد که بر روی آبهای ایستاده بهم میرسد. (برهان ). پشم وزغ . جامه خوابک . جامه غوک . چغز پاره . چغز لاوه . چغزواره . خزه . سبزآبه . سرند. کشش جوی . رجوع به طحلب شود.
  • نام فنی از فنون کشتی گیری ، و آن است که شخصی پای خود را بر پای دیگری پیچد و بر زمین زند. (برهان ).
  • هاله وخرمن ماه باشد. (جهانگیری ) (برهان ) (ادات الفضلا) (آنندراج ). آن مدوّره ملونه که گاه گاه گرد ماه برآید و آن را برهون و برهون خرگاه قمر و خرگه قمر و خرمن قمر و خرگاه ماه و خرمن ماه و خرمن مه و شادورد و شایورد نیز گویند. به تازیش هاله نامند. (شرفنامه منیری ). ظاهراً مصحّف شایورد. (حاشیه معین بر برهان ).