جستجو
کد : DK-109021     

سائبه


گذاشته شده . (منتهی الارب ). ج ، سوائب و سُبّب .(اقرب الموارد).
  • شتر ماده که آن را بنذر و مانند آن رها میکردند تا خود چرا کند در جاهلیت . (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) (شرح قاموس ). رجوع به بحیره و ام ّ بحیره و البیان و التبیین ج 3 ص 66 شود.
    مولف بلوغ الارب آرد:
    السائبه : فهی فاعلة من سیّبة ای ترکته و اهملته فهو سائب و هی سائبه . او بمعنی مفعول ، کعیشةٍ راضیة. در معنی آن اختلاف است بعضی گفته اند ناقه ای است که ده بچه ماده آورده باشد و آن را بر سر خود می گذاشتند و سوار آن نمی شدند و موی آنرا نمی چیدند و شیر آن را جز مهمان کسی نمی خورد. و گفته اند ناقه ای است که باصنام وامیگذاشتند و آن را بخدّام بتها میدادند واز شیر آن جز ابناء السبیل و امثال آنان کسی نمیخورد. و گفته اند شتری که اولاد اولاد خود را درک کند و آن را ترک میکردند و سوار آن نمیشدند. و گفته اند وقتی که کسی از سفر دوری می آمد یا حیوانی از مشقت یا جنگ نجات می یافت میگفت : هی سائبة. یا هنگامی که یکی از مهره های پشت یا استخوانی را از پشت حیوان درمی آوردند و در این صورت آن را سوار نمی شدند و از آب و علف منعش نمی کردند و گویا این نوعی از نذرهای آنان هنگام بازگشت از سفر و شفا از مرض بود. و گفته اند ناقه ای که ترک شود برای آنکه با آن حج بجای آرند. (بلوغ الارب ج 3 ص 37) (شرح قاموس ).
  • بنده ای که او رابر غیر ولا آزاد کنند و آن ممنوع است . (آنندراج ). گفته اند بنده ای که بر غیر ولاء و عقل (دیه مقتول ) و میراث آزاد شود و این وجه غریب است . (بلوغ الارب ج 3 ص 37). از آداب عجیب عرب آن بود که شخصی چیزی از مال خود مثلاً حیوانی یا بنده ای را آزاد میکرد و استفاده از آن بطور دائمی ممنوع میگردید. (صبح الاعشی ج 1 ص 402).