جستجو
کد : DK-108968     

س


صورت حرف پانزدهم است از حروف الفبای فارسی پس از «ژ» و پیش از «ش »، و حرف دوازدهم از الفبای عرب پس از «ز» و پیش از «ش »، و حرف پانزدهم ازالفبای ابجدی پس از «ن » و پیش از «ع ». و نام آن سین است و آن را سین مهمله نامند. و بحساب جُمّل آن را شصت = 60 گیرند.
  • «س » از حروف اسلیّه و مهموسه و مصمته و شمسیه است و مخرج آن میان مخرج صادو زاء باشد و از حروف مائیه است . (برهان در کلمه هفت حرف آبی ) و هم از حروف مکسور.
  • در خطمتبع: در سین باید که دندانه های باریکتر بود و همه مساوی یکدیگر در مقدار و نقش و خط و انعطاف . گفته اندکه او شکلی است مرکب از شش خط منتصب و مقوس منتصب ودایره ای . (نفائس الفنون ص 13).
  • شعرا دندان معشوق را بدندانه های «س » تشبیه کنند:
    آباد بر آن سی و دو دندانک سیمین
    چون بر درم خرد زده سین سماعیل .
  • این حرف رمز است از سطر و نیز از قدس سره . و در علم تجوید علامت خاصه است سکت را. در کتب حدیث رمز است از نسائی و صحیح نسائی . و در علم نجوم و احکام و نیز در معماها رمز است از شمس . و نیز در علم هیات علامت تسدیس است .
  • در عربی زاید آید. چون اَسطاع بمعنی اطاع .
  • و در آخر کلمه های یونانی مانند جالینوس و دسیقوریدوس و غیره بمنزله تنوین در آخر کلمه های عربی است . رجوع به ص 87 ج 1 عیون الانباء ابن ابی اصیبعه شود.
  • در فارسی مصادر مصدّر بسین غالباً با همزه مکسوره نیز آمده است : سپردن ، اسپردن . ستدن ، استدن . ستهیدن ، استهیدن .سرشتن ، اسرشتن . سگالیدن ، اسگالیدن . و در صورتیکه حرف پس از سین مضموم باشد غالباً با همزه مضمومه آید:ستودن ، استودن . سپوختن ، اسپوختن .
    ابدالها:
    - گاهی به «ت » بدل شود. و گاهی بدل آن آید. مانند:
    تفسیدن = تفتیدن .
    تفسیده = تفتیده .
    سیب = تیب . (برهان ).
    سیز = تیز (ضدّ کند). (برهان ) (آنندراج ).
    حرف «س » در تعریب نیز گاهی بدل به «ت » شود:
    قربوس = قربوت
    در زبان عربی نیز گاهی بدل به «ت » شود:
    طور سیناء = طور تیناء
    استخذ =اتّخذ
    طست = طس ّ
    اکیات = اکیاس
    جنس = جنت
    - گاه به «ج » بدل شود:
    ریواس = ریواج و دیباج .
    بوس = بوج:
    ای فلک بوج داده بر کف پاج
    هیچ نیکی ز تو نداشته باج .

    سوزنی .

    • برچسب ها:
    • س