جستجو
کد : DK-104498     

زاحف


(از زحف ) راه رونده . (اقرب الموارد) (تاج العروس ).
  • لشکر که در اثر کثرت بگرانی راه بسوی جهاد پیماید . (اقرب الموارد) (تاج العروس از اساس ).
  • لشکر که آرام آرام بسوی جهاد رود. قوله تعالی : اذا لقیتم الذین کفروا زحفاً (قرآن 8/15). قال الزجاج ای زاحفین و هو ان یزحفوا الیهم قلیلاً قلیلاً. (تاج العروس ).
  • شتر سپل کشان رونده از ماندگی .
  • تیر غیژان رونده تا بنشانه .(اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
  • آنکه بشکم راه رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • آنکه بر سرین راه رود. کودکی که پیش از براه افتادن نشسته راه رود. (تاج العروس ).
  • آنکه سیاحة در بلاد دور نکند و جز بنزدیک وطن خود نرود. (تاج العروس از جمهره ).
  • نام شتری است و ثعلب این را انکار کند و گوید وصف شتری است که از راه مانده شده است . (تاج العروس ).