زنی که شوهرش بمیرد و او بخانه مادر و پدر خود بازگردد و اما این چنین مطلقه را مردوده گویند.
مرغ که از گله خود بازگردد. ناقه که دم بردارد. و ماده خر که دم بردارد و کمیز بطوری اندازد که آبستن نماید و چنان نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، رَواجِع. (منتهی الارب ). برگشت کننده . (ناظم الاطباء). بازگردنده:
و گر آبی بماند در هوا دیر
بمیل طبع هم راجع شود زیر.
نظامی .