جستجو
کد : DK-96632     

ذات العماد


این کلمه در صفت ارم در قرآن کریم آمده است . ذات العماد یعنی صاحب ستونها یا صاحب بناهای بلند. (غیاث از منتخب ). و بعضی گفته اند ذات العماد لقب دمشق است و صاحب المرصع گوید: ذات العماد دمشق است و نیز گفته اند، نام امتی از امم سالفه است که قبیله عاد نیز ازآن امت است و ارم قبیله ای است از قوم عاد. و ارادوابذات العماد ذات الطول و القوة و البطش . و نیز در معنی آن چیزهای دیگر گفته اند - انتهی . و رجوع به ارم ذات العماد شود. قوله: الم ترَکَیف َ فَعَل رَبٌّک بعاد اِرَم َ ذات ِالعماد. (قرآن 89/6 و 7); ای البناء الرفیع. نقل انّهم کانوا ینحتون العمدَ من الجبال فیجعلون طول العمد مثل طول الجبل َ الذی یسلخون من اسفله الی اعلاه ثم یَنْقُلون تلک العمدَ فینصبونها ثم یبنون القصور فوقها فسمیّت ذات العماد و قیل اهل عمدلانّهم کانوا بدوییّن اهل خیام . قال الشیخ ابوعلی رحمه اللّه اختلفوا فی ارم ذات العماد علی اقوال : احدها، انّه اسم قبیلة قال ابوعبیدة و هم عادان فالاولی هی ارم و هی التی قال اللّه تعالی فیهم انّه هلک عاداً الاولی .و قیل هم جدّ عاد و هو عادبن عوض بن آدم بن سام بن نوح نسب عاد الیه و قیل ارم قبیلة من قوم عاد کان فیهم الملک . و ثانیها ان ّ ارم اسم بلد ثم ّ قیل هو دمشق و قیل هی المدینة الاسکندریة و قیل هی مدینة بناها عادبن شداد فلما اتمها و اراد ان یدخلها اهلکه اللّه بصیحة نزلت من السماء. و ثالثها انّه لیس بقبیلة و لا بلد بل هو لقب لعاد و کان عاد یعرف به وروی عن الحسن انّه قراء بعاد ارم علی الاضافة و قال هو اسم ُ آخر لعاد وکان له اسمان - انتهی . رجوع به ارم ذات العماد شود.