جستجو
کد : DK-86551     

دائماً


دائم . همیشه . پیوسته . مدام . (آنندراج ): و دائماً از آن زمان که توجه بخدمت ایشان کردم در خاطر من این بود که در بخارا اول بخدمت ایشان مشرف گردم . (انیس الطالبین نسخه خطی مولف ص 82).
اوبیان میکرد با ایشان فصیح
دائماً ز افعال و اقوال مسیح .

مولوی .