جستجو
کد : DK-85066     

خوش خوراک


لذیذ. بامزه . خوشمزه . خوش طعم . خوشخور.
  • آنکه غذاهای نکو خورد. آنکه غذاهای لذیذ خورد. (از ناظم الاطباء): خِرخِر; مردخوش خوراک خوش پوشاک . (از منتهی الارب ).
  • کنایه از مردم خوشگذران راحت طلب . (از ناظم الاطباء).