رجل خائل ; مرد متکبر محتال . ج ، خاله .
نگاهدارنده چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و هو خائل ُمال ٍ. او نیک تعهدکننده مال است . (منتهی الارب ). (اِ) در نزد بعضی خائل یکی از عطایای الهی از نعمتها و بندگان و کنیزان و مانند آنهاست . (از منتهی الارب ). واحد خیل بدان جهت که بکبر و سرکشی در رفتار می آید و یا واحد آن نیامده است . (از منتهی الارب ). شبان . (منتهی الارب ).