جستجو
کد : DK-77012     

خائل


رجل خائل ; مرد متکبر محتال . ج ، خاله .
  • نگاهدارنده چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و هو خائل ُمال ٍ. او نیک تعهدکننده مال است . (منتهی الارب ).
  • (اِ) در نزد بعضی خائل یکی از عطایای الهی از نعمتها و بندگان و کنیزان و مانند آنهاست . (از منتهی الارب ).
  • واحد خیل بدان جهت که بکبر و سرکشی در رفتار می آید و یا واحد آن نیامده است . (از منتهی الارب ).
  • شبان . (منتهی الارب ).