جستجو
کد : DK-70461     

حاجر


نعت فاعلی از حجر. بازدارنده . مانع. حاجور.
  • گو آب باران . (مهذب الاسماء).
  • لب مغاک وادی که آب از آن بیرون نرود. کنار وادی که آبرا نگاه دارد از روان شدن . ج ، حجران . زمین بلند که میان آن پست باشد.
  • جائی که گیاه رمث روید و فراهم و گرد گردد.