جستجو
کد : DK-61320     

جادوگر


ساحر. جادو. آنکه جادوئی کند. افسونگر. مُعَقّد. عاضِه . عاضِهَة (مونث ). فاجِر. طاغوت . (منتهی الارب ). و صاحب آنندراج آرد: جادوگر به کاف فارسی ; ساحر:
که آن دیو بسیار جادوگر است
به دیوان مازندران او سر است .

فردوسی .