جستجو
کد : DK-60620     

ثبوت


ایستادن . برجای ماندن . بُروک . تبراک . قرار گرفتن .
  • استوار شدن . پایداری . استقرار.
  • مداومت .
  • مواظبت .
  • ثابت شدن . تحقق.
  • حکم بوجود نسبت .
  • ثَبت . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزد اشاعره با لفظ کون و وجود مرادف باشد و نزد معتزله اعم از کون است و شرح آن در ذکر لفظ کون بیاید هم چنین در ذکر لفظ معلوم در این باب بیاناتی ایراد شود. و نیز اطلاق بر وقوع و ایقاع نسبت شود. و شرح آن نیز در لفظ نسبت گفته آید - انتهی .
    -به ثبوت رسانیدن ; درست کردن .