جستجو
کد : DK-60626     

ثبان


ثبن . ثبین .
  • درنوشتن عطف جامه و دوختن آن .
  • در دامن چیزی کرده در برگرفتن .
  • فراهم آوردن نیفه ازار را از پیش . (منتهی الارب ).
  • دامن بر دوختن . (تاج المصادر بیهقی ).
  • به هر دو دست گرفتن دامن را.
  • (اِ) آوند.
  • انبان .
  • زنبیل .
  • هر وعائی که در آن چیزی کنند و بجائی برند. رجوع به ثبة شود.