جستجو
کد : DK-60597     

ثبات


قرار. استقرار. برجای بودن . بر جای ماندن . قرار گرفتن . ثبوت . توطد. پایداری . استواری . استوار شدن . قیام . (از منتخب از غیاث ). بقا. دوام . پابرجائی . پافشاری . ایستادن . (زوزنی ). سکون:
همی تاخت تا پیش آب فرات
ندید اندر آن پادشاهی ثبات .

فردوسی .