جستجو
کد : DK-58384     

تنکیل


عقوبت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بند برنهادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ):فقاتل فی سبیل اللّه لاتکلف الا نفسک و حرض المومنین عسی اللّه ان یَکُف ًّ بَاءْس َ الذین کفروا واللّه اشدّ باساًو اشد تنکیلاً. (قرآن 4 / 84). لشکر به تخریب دیار وتعذیب کفار... و تنکیل خاص و عام دست برگشاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321). در مدت تنکیل با اورفق و ملاطفت کردندی . (گلستان ). تا غایتی که از خاصتر نزدیکان و عزیزتر فرزندان اگر اندک حرکتی که مشابه تطاول یا درازدستی بودی در وجود آمدی یا صادر گشتی ،عقوبت و تنکیل آن بغیر به عدم آباد فرستادن قناعت نکردی . (ترجمه محاسن اصفهان ).
  • رسوا بکردن . (تاج المصادر بیهقی ). رسوا نمودن و عبرت دیگران گردانیدن .
  • برگردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
  • رسانیدن .
  • یکسو کردن از آنچه پیش وی بوده باشد،الحدیث : لاتُنَکًّل ُ; ای لاتُدْفَعُ عمّا سُلٍّطَت ْ علیه لثبوتها علی الارض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).