جستجو
کد : DK-48506     

تاراندن


پراکندن و متفرق ساختن و دور کردن . (فرهنگ نظام ): برو این اطفال را که بازی می کنند ازآنجا بتاران . (فرهنگ نظام ). زجر کردن . تار کردن . ترسانیدن . پراکندن: تو همه کلفتها (خادمه ها)ی مرا با بدزبانی می تارانی . رجوع به تار کردن شود.