توان . (برهان ). توانایی . (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). طاقت . (فرهنگ اسدی ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). قوت . (آنندراج ). تاو. (انجمن آرا) (آنندراج ). تیو. (انجمن آراء) (آنندراج ).
تحمل ، پایداری . قرار. آرام . صبر. شکیب . تاب آوردن و تاب بردن و تاب داشتن و تاب بودن کسی راو تاب گرفتن و تاب رفتن از، مستعمل است:
من بچه فرفورم و او باز سپید است
با باز کجا تاب برد بچه فرفور.
ابوشکور.