جستجو
کد : DK-3038     

ابتلاء


ابتلا. آزمودن . بیازمودن . آزمایش . امتحان . آزمایش کردن . خبر پرسیدن . اختبار. (از آنندراج ).
  • در بلا و رنج افکندن . مبتلا کردن . گرفتار و دچار رنجی کردن .
  • در بلا افتادن . گرفتاری . (از آنندراج ):
    گفت رنج احمقی قهر خداست
    رنج کوری نیست قهر، آن ابتلاست
    ابتلا رنجیست کان رحم آورد
    احمقی رنجیست کان زخم آورد.

    مولوی .