جستجو
کد : DK-390     

آتش افروختن


تسعیر. تاریث . توقید. ایقاد. تسجیر. استیقاد. اشعال . اثقاب . تثقیب . تاریش . ایراء. توریه . تشعیل . الهاب . اضرام . تلهیب . تاجیج . روشن کردن . و رجوع به افروختن شود.
  • مجازاً، فتنه انگیختن و سبب جنگ و دشمنی شدن:
    میان دو تن آتش افروختن
    نه عقل است و خود در میان سوختن .

    سعدی .