جستجو
کد : DK-188788     

ناافتاده


مقابل افتاده . کاری ناافتاده ، امری واقع نشده . اتفاق نیفتاده . رخ نداده: افسوس و غبن است کاری ناافتاده راافزون هفتاد و هشتاد بار هزار هزار درم به ترکان و تازیکان و اصناف لشکر بگذاشتن . (تاریخ بیهقی ص 257).
-کارناافتاده ; سر و کار نداشته . گذر ناکرده:
می ندانید ارچه بس آزاده اید
زآنکه اینجا کارناافتاده اید.

عطار.