متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
16 اين گفتار را امام
همزمان با آغاز خلافت و بيعت مردم مدينه با حضرتش ، به عنوان اعلام برنامه ايراد فرمود ( 37 ) پيمانم را گروگان گفتارم مىگذارم و خود آن را باور دارم .
بىشك اگر ژرفنگرى براى كسى فاجعههاى تاريخ را كه فرا روى او است عريان سازد ، حاصلش تقوايى باشد كه او را از ناسنجيده به آب زدن و در امواج فتنهها فرو افتادن باز مىدارد .
هشداريد كه گرفتارى امروز شما ، مانندهى روزگار بعثت پيامبر خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد و واپسين لحظههاى جاهليت بازگشت كرده است ،
سوگند به خداوندى كه او را به حق برگزيد ، شما همگى درهم مىشويد و سپس يك بار
[ 33 ]
ديگر غربال مىگرديد و به سان آميزهى محتوى ديگى جوشان زير و رو مىشويد تا فرا آمدگان فرو روند و فرو ماندگان فراز آيند ، پيشتازان منزوى پيش افتند و فرصت طلبان پيش افتاده باز پس رانده شوند .
به خدا سوگند كه هيچ حقيقتى را كتمان نمىكنم و سخنى نادرست نمىگويم كه پيش از اين روز و روزگار آگاهى يافته بودم .
زنهار ، كه خطاها ، به سان اسبان سركش افسار گسيخته ، سوارانشان را به سوى سقوط پيش مىبرند و سرانجام به آتششان مىسپارند .
و هش داريد كه قصهى تقوا ، داستان مركبهايى راهوارند كه مهار خويش را يكسره به سوارانشان سپردهاند و ، آرام آرام ، آنان را به سوى بهشت و سعادت مطلق به پيش مىبرند ، اين جريان هميشگى حق و باطل است كه هر كدام را اهلى است ، اگر باطل قدرت و فرمانروائى بيابد ، رويدادى تازه نباشد و سابقهاى دراز دارد ، و اگر حق تنها ماند و پيروانى اندك يابد ، همواره جايى براى اميدوارى باشد ، هر چند كه به ندرت پيش مىآيد كه جريانى در روند افولى خود روى به اوج آرد .
( 38 )
ادامهى همين گفتار است
آن كه بهشت و دوزخ را فراروى دارد ناگزير روى به كار آورد و در اين ميان كامياب كسى است كه در حركت شتاب كند . جستجوگرى كه كاهلى مىكند ، مىتواند اميدوار باشد ، اما آنكه به عمد كوتاهى كند ، جز فرو افتادن در آتش سرنوشتى ندارد .
بيراهههاى چپ و راست ، جز به گمراهى نمىانجامد و از ميان اين دو ، راه اصلى مىگذرد ، راهى كه بر كتاب ماندگار و يادمانهاى پيامبرى تكيه دارد . از همان راه اصلى است كه سنت رسول سر بر مىآورد و جريانها همه ، در نهايت ، بدان سو است كه جهت مىيابند .
هر كه اهل ادعا باشد ، نابود است ، و آن كه به اين و آن بهتان مىزند ، ناكام .
رو در رويى با حق را جز سقوط فرجامى نباشد ، و جهل آدمى را همين بس كه قدر خويش نشناسد .
هر جريان را كه تقوا اساس باشد ، هرگز ريشه نخشكد و كشتزار قومى كه كار خويش را بر تقوا بنا نهد ، تشنه نماند .
اينك چندى در خلوت خانههاى خويش بمانيد و به خودسازى و به زدودن زنگار اختلافهاى داخلى ، همت گماريد كه با همهى تبهكاريهاى گذشته ، توبه را فراروى داريد .
[ 34 ]
هيچ ستايشگرى جز پروردگار خويش را نستايد و هيچ نكوهشگرى جز به نكوهش خويش ننشيند .