فضيلت مسجد سهله
بدانكه بعد از مسجد كبير كوفه مسجدى به فضيلت مسجد سهله در آن عرصه نيست و آن خانه حضرت ادريس عليه السلام و حضرت ابراهيم و محلّ ورود حضرت خضر عليه السلام و مسكن آن حضرت است و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه به اَبُوبَصير فرمود اى ابومحمّد گويا من مى بينم حضرت صاحب الا مر عليه السلام در مسجد سهله فرود آيد با اهل و عيالش و منزل آن حضرت باشد و حق تعالى هيچ پيغمبرى نفرستاده است مگرآنكه در آن مسجد نماز كرده است و هر كه در آن مسجد اقامت نمايد چنانست كه در خيمه رسول خدا صلى الله عليه و آله اقامت نموده است و هيچ مرد و زن مؤ منى نيست مگر آنكه دلش مايلست بسوى آن مسجد و در آن مسجد سنگى است كه در آن صورت هر پيغمبرى هست و هيچكس با نيّت صادقه نماز و دعا نمى كند در آن مسجد مگر آنكه برمى گردد با حاجت برآمده شده و هيچكس در آن مسجد امان نمى طلبد مگر آنكه امان مى يابد از هر چه كه مى ترسد گفتم فضيلت اين است كه از براى اين مسجد است حضرت فرمود زيادتر بگويم از برايت عرض كردم بلى فرمود كه آن از جمله بقعه هائى است كه خدا دوست مى دارد كه او را در آنها بخوانند و هيچ شب و روزى نيست مگر آنكه ملائكه مى آيند به زيارت آن مسجد و عبادت مى كنند خدا را در آن پس فرمود كه اگر من نزديك مى بودم به شما همه نماز را در آن مسجد مى كردم پس فرمود كه اى ابا محمّد آنچه وصف نكردم از فضيلت اين مسجد بيشتر از آن است كه گفتم من عرض كردم فدايت شوم و حضرت قائم عليه السلام هميشه در آن مسجد خواهد بود فرمود بلى الخ
اعمال مسجد سهله
پس دو ركعت نماز ميان شام و خفتن سنّت است از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه هر غمناكى كه چنين كند و دعا كند حق تعالى غمش را زايل كند و از بعض كتب مزاريّه نقل شده كه چون خواستى داخل مسجد شوى بايست نزد دَر و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ
به نام خدا و به ذات خدا و از جانب خدا
وَاِلَى اللَّهِ وَما شاَّءَ اللَّهُ وَخَيْرُ الاَْسْماَّءِ لِلَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى الِلَّهِ وَلا حَوْلَ
و بسوى خدا و آنچه خدا خواهد و بهترين نامها از خدا است توكل كنم بر خدا و نيست جنبش
و لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ عُمّارِ مَساجِدِكَ
و نيروئى جز به خداى والاى بزرگ خدايا قرار ده مرا از آبادكنندگان مساجد
وَبُيُوتِكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ
و خانه هايت خدايا من بتو رو كنم بوسيله محمد و آل محمد و پيش اندازم آنها را در جلوى
يَدَىْ حَوآئِجى فَاجْعَلْنِى اللّهُمَّ بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا
حاجتهايم پس قرارم ده خدايا بوسيله ايشان در پيش خود آبرومند در دنيا
وَالاْخَرةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ صَلوتى بِهِمْ مَقْبُولَةً وَذَنْبِهِمْ
و آخرت و از مقربان خدايا قرار ده نمازهايم را بديشان پذيرفته و گناهم را
مَغْفُوراً وَرِزْقى بِهِمْ مَبْسُوطاً وَدُعآئى بِهِمْ مُسْتَجاباً
آمرزيده و روزيم را بديشان فراخمند و دعايم را بديشان اجابت شده و حاجتهايم را
وَحَوآئِجى بِهِمْ مَقْضِيَّةً وَانْظُرْ اِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ نَظْرَةً رَحيمَةً
بديشان برآورده و بنگر بمن بروى بزرگوارت نگريستنى مهربانانه
اَسْتَوْجِبُ بِهَا الْكَرامَةَ عِنْدَكَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهُ عَنّى اَبَداً بِرَحْمَتِكَ يا
كه سزاوار گردم بدان بزرگوارى در پيش تو را سپس آن را از من باز مگردان هرگز به رحمتت اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ
مهربانترين مهربانان اى گرداننده دلها و ديدگان پابرجا كن دلم را بر دين خود
وَدينِ نَبِيِّكَ وَوَلِيِّكَ وَلا تُزِغْ قَلْبى بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنى وَهَبْ لى مِنْ
و دين پيامبرت و نماينده ات ، منحرف مكن دلم را پس از آنكه هدايتم كردى و به بخش به من از
لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ اَللّهُمَّ اِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَمَرْضاتَكَ
نزد خويش رحمتى كه براستى توئى بخشايشگر خدايا بسوى تو رو كنم و خوشنودى تو
طَلَبْتُ وَثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ وَبِكَ آمَنْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ اَللّهُمَّ فَاَقْبِلْ
را جويم و پاداش نيك تو را خواهانم و به تو ايمان دارم و بر تو توكل كنم خدايا پس روى خود را
بِوَجْهِكَِالَىِّ وَاَقْبِلْ بِوَجْهى اِلَيْكَ
بسويم كن و روى مرا بسوى خود گردان
پس بخوان آية الكرسى و مُعَوَّذَتَيْن را وتسبيح كن خدا را هفت مرتبه و تحميد كن هفت مرتبه و تهليل بگو هفت مرتبه و تكبير بگو هفت مرتبه يعنى هر يك از :
سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللَّهُ وَ اللَّهُ اَكْبَرُ
منزه است خدا و ستايش از خدا است و معبودى نيست جز خدا و خدا بزرگتر است
را هفت مرتبه بگو پس بگو:
اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى ما هَدَيْتَنى وَلَكَ الْحَمْدُ
خدايا از تو است ستايش بخاطر آنكه مرا راهنمائى كردى و از تو است ستايش
عَلى ما فَضَّلْتَنى وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما شَرَّفْتَنى وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى كُلِّ
بر آنچه برتريم دادى و از تو است ستايش بر آنكه شرافتم دادى و از تو است ستايش بر هر
بَلاَّءٍ حَسَنٍ ابْتَلَيْتَنى اَللّ هُمَّ تَقَبَّلْ صَلو تى وَدُع آئى وَطَهِّرْ قَلْبى
آزمايش نيكوئى كه مرا بدان آزمودى خدايا بپذير نمازم را و دعايم را و پاك گردان دلم را
وَاشْرَحْ لى صَدْرى وَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
و بازكن سينه ام را و توبه ام بپذير كه براستى توئى توبه پذير مهربان
و سيد بن طاوس فرموده كه چون اراده كردى كه به مسجد سَهْله روى پس ما بين مغرب و عشاء در شب چهارشنبه وارد آن مسجد شو كه افضل اوقات ديگر است پس همانكه وارد شدى نماز مغرب و نافله اش را بجا آور پس برخيز دو ركعت نماز تحيّت مسجد كن قُرْبَةً اِلَى اللَّهِ و چون فارغ شدى دستها را به سمت آسمان بلند كن و بگو:
اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ مُبْدِئُ
توئى خدائى كه معبودى جز تو نيست آغازنده
الْخَلْقِ وَمُعيدُهُمْ وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ خالِقُ الْخَلْقِ وَرازِقُهُمْ
خلق و بازگرداننده آنها و توئى خدائى كه معبودى جز تو نيست آفريننده خلق و روزى ده آنها
وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْقابِضُ الْباسِطُ وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
و توئى خدائى كه معبودى جز تو نيست برگيرنده و گسترنده اى و توئى خدائى كه معبودى جز تو نيست
مُدَبِّرُ الاْمُورِ وَباعِثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ اَنْتَ وارِثُ الاَْرْضِ وَمَنْ عَلَيْها
تدبيركننده امورى و برانگيزنده ساكنان در گورى توئى وارث زمين و ساكنان آن از تو
اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ المَخْزُونِ الْمَكْنُونِ الْحَىِّ الْقَيُّومِ وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ
خواهم به نامت كه در گنجينه و پنهان است اى زنده پاينده و توئى خدائى كه معبودى جز
اِلاّ اَنْتَ عالِمُ السِّرِّ وَاَخْفى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى اِذا دُعيتَ بِهِ اَجَبْتَ
تو نيست داناى نهان و نهانتر از تو خواهم بدان نامت كه هرگاه بدان تو را خوانند اجابت كنى
وَاِذا سُئِلْتَ بِهِ اَعْطَيْتَ وَاَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ
و چون بدان از تو درخواست شود عطا كنى و از تو خواهم به حقى كه تو بر محمد و خاندانش دارى
وَبِحَقِّهِمُ الَّذى اَوْجَبْتَهُ عَلى نَفْسِكَاَنْتُصَلِّىَعَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
و به حقى كه از ايشان بر خود واجب كردى كه درود فرستى بر محمد و آل محمد
وَاَنْ تَقْضِىَ لى حاجَتى السّاعَةَ السّاعَةَ يا سامِعَ الدُّعآءِ يا سَيِّداهُ
و برآورى حاجتم را همين ساعت همين ساعت اى شنواى دعاء اى آقاى من
يا مَوْلاهُ يا غِياثاهُ اَسْئَلُكَ بِكُلِّاسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِنَفْسَكَ اَوِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ
اى سرور من اى دادرس من ، از تو خواهم به هر نامى كه خود را بدان ناميدى يا انتخابش كردى آن را
فى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُعَجِّلَ
در علم غيب نزد خودت كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و شتاب كنى
فَرَجَنَا السّاعَةَ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ يا سَميعَ الدُّعآءِ
در گشايش ما همين ساعت اى گرداننده دلها و ديده ها اى شنواى دعاء
پس به سجده برو و خشوع كن و بخوان خدا را بجهت هر چه كه مى خواهى پس نماز مى گذارى در گوشه اى كه طرف مغرب و شمال است دو ركعت و آن موضع خانه حضرت ابراهيم خليل عليه السلام است كه از آنجا به جنگ عَمالِقِه رفت و چون از نماز فارغ شدى تسبيح بكن و پس از آن بگو:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ الْبُقْعَةِ الشَّريفَةِ وَبِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فيها قَدْ عَلِمْتَ
خدايا به حق اين بقعه شريفه و به حق هركس تو را در آن پرستش كرده تو كه مى دانى
حَوائِجى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها وَقَدْ اَحْصَيْتَ
حاجات مرا پس درود فرست بر محمد و آل محمد و حاجاتم را برآور و تو كه شماره كرده اى
ذُنُوبى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْها اَللّهُمَّ اَحْيِنى ما
گناهانم را پس درود فرست بر محمد و آل محمد و آنها را بيامرز خدايا زنده بدار مرا تا
كانَتِ الْحَياةُ خَيْراً لى وَاَمِتْنى اِذا كانَتِ الْوَفاةُ خَيْراً لى عَلى مُوالاةِ
وقتى كه زنده بودن برايم بهتر است و بميرانم وقتى كه مرگ برايم بهتر است بر حال دوست داشتن
اَوْلِياَّئِكَ وَمُعاداةِ اَعْدآئِكَ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَرْحَمَ
دوستانت و دشمن داشتن دشمنانت و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى اى مهربانترين
الرّاحِمينَ
مهربانان
پس نماز مى گذارى در گوشه ديگر كه در سمت مغرب و قبله است دو ركعت و دستها را بلند مى كنى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى صَلَّيْتُ هذِهِ الصَّلوةَ ابْتِغآءَ
خدايا من اين نماز را خواندم به اميد بدست آوردن
مَرْضاتِكَ وَطَلَبَ ناَّئِلِكَ وَرَجآءَ رِفْدِكَ وَجَوآئِزِكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
خوشنوديت و به طلب عطايت و به اميد دستگيرى و جايزه هايت پس درود فرست بر محمد
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْها مِنّى بِاَحْسَنِ قَبُولٍ وَبَلِّغْنى بِرَحْمَتِكَ الْمَأْمُولَ
و آل محمد و بپذير آن را از من به بهترين پذيرفتن و به رحمت خود مرا به آرزويم برسان
وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى اى مهربانترين مهربانان
پس به سجده برو وبگذار دوطرف صورت را بر خاك پس برو به گوشه اى كه در طرف مشرق است و دو ركعت نماز گذار و دستها را بگشا و بگو:
اَللّهُمَّ اِنْ كانَتِ الذُّنُوبُ وَالْخَطايا قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى
خدايا اگر چنان است كه گناهان و خطاها رويم را نز تو فرسوده كرده است
عِنْدَكَ فَلَمْ تَرْفَعْ لى اِلَيْكَ صَوْتاً وَلَمْ تَسْتَجِبْ لى دَعْوَةً فَاِنّى
و در نتيجه بالا نرود از من بسوى تو آوازى و اجابت نكنى برايم دعائى را پس از تو
اَسْئَلُكَ بِكَ يا اللَّهُ فَاِنَّهُ لَيْسَ مِثْلَكَ اَحَدٌ وَاَتَوَسِّلُ اِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ
خواهم به حق خودت اى خدا زيرا نيست مانندت هيچكس و توسل جويم بسويت بوسيله محمد و آلش
وَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُقْبِلَ اِلَىَّ بِوَجْهِكَ
و از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و رو كنى بسويم بروى
الْكَريمِ وَتُقْبِلَ بِوَجْهى اِلَيْكَ وَلا تُخَيِّبْنى حَيْنَ اَدْعُوكَ وَلا تَحْرِمْنى
بزرگوارت و بگردانى رويم را بسوى خودت و نوميدم نسازى هنگامى كه تو را مى خوانم و محرومم ننمائى
حَيْنَ اَرْجُوكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
هنگامى كه اميد به تو دارم اى مهربانترين مهربانان
مؤ لّف گويد: كه از بعض كتب مَزاريّه غير معروفه نقل شده كه بعد از آن مى روى به گوشه ديگر كه در طرف مشرق واقع شده و دو ركعت نماز گذار در آنجا و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاِسْمِكَ يا اَللَّهُ اَنْ تُصَلِّىَ
خدايا از تو مى خواهم به نامت اى خدا كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ خَيْرَ عُمْرى آخِرَهُ وَخَيْرَ اَعْمالى
بر محمد و آل محمد و قرار دهى بهترين دوران عمرم را پايانش و بهترين كارهايم را
خَواتيمَها وَخَيْرَ اَيّامى يَوْمَ اَ لْقاكَ فيهِ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ
انجامشان و بهترين روزهايم را آن روزى كه تو را در آن ديدار كنم كه براستى تو بر هر چيز توانائى
اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ دُعآئى وَاسْمَعْ نَجْواىَ يا عَلِىُّ يا عَظيمُ يا قادِرُ يا
خدايا بپذير دعايم را و بشنو رازم را اى والا اى بزرگ اى توانا اى
قاهِرُ يا حَيّاً لا يَمُوتُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِىَ
چيره اى زنده اى كه هرگز نميرد درود فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز از من
الذُّنُوبَ الَّتى بَيْنى وَبَيْنَكَ وَلا تَفْضَحْنى عَلى رُؤُوسِ الاَْشْهادِ
گناهانى را كه ميان من و تو است و رسوايم مكن در حضور مردمان
وَاحْرُسْنى بِعينِكَ الَّتى لا تَنامُ وَارْحَمْنى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ يا اَرْحَمَ
و پاسداريم كن بدان ديده ات كه نخوابد و رحم كن به من بدان نيروئى كه بر من دارى اى مهربانترين
الرّاحِمينَ وَصَلَّىَ اللَّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ يا رَبَّ
مهربانان و درود فرست بر آقاى ما محمد و آل پاكش اى پروردگار
الْعالَمينَ
جهانيان
پس نماز مى گذارى در خانه اى كه در وسط مسجد است دو ركعت و مى گوئى :
يا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ يا فَعّالاً لِما يُريدُ يا مَنْ يَحُولُ
اى كه نزديك تر است به من از رگ گردن اى كه بخوبى بِكُند آنچه را خواهد اى كه حائل شود
بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَحُلْ بَيْنَنا وَبَيْنَ مَنْ يُؤْذينا
ميان انسان و دلش درود فرست بر محمد و آلش و حائل شو ميان ما و ميان كسى كه ما را بيازارد
بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ يا كافى مِنْ كُلِّشَىْءٍ وَلا يَكْفى مِنْهُ شَىْءٌ اِكْفِنَا
به جنبش و نيروى خودت اى كه كفايت كنى از هر چيز و چيزى از تو كفايت نكند كفايت كن
الْمُهِمَّ مِنْ اَمْرِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
مهم ما را از كار دنيا و آخرت اى مهربانترين مهربانان
پس بگذار دو طرف روى خود را بر خاك .
مؤ لّف گويد كه اين مكان شريف در اين زمان معروف است به مقام امام زين العابدين عليه السلام و در مزار قديم نقل كرده كه بعد از دو ركعت نماز در اين مقام بخواند دعاى ((اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ يا مَنْ لاتَراهُ الْعُيُونُ)) الخ و اين دعا در اعمال دكّه باب اميرالمؤ منين عليه السلام در مسجد كوفه ذكر شد به آنجا رجوع شود و درنزديك همين مكان بقعه اى است معروف به مقام مهدى عليه السلام مناسب است زيارت آن حضرت در آن محلّ شريف و از بعض كتب مَزاريّه نقل شده كه شايسته است زيارت كنند آن حضرت را در اين محل در حالى كه ايستاده باشند به اين زيارت ((سَلامُ اللَّهِ الكامِلُ التّامُّ الشّامِلُ)) الخ و اين همان استغاثه اى است كه ما در فصل هفتم از باب اوّل از كلم طيّب نقل كرديم ديگر تكرار نكنيم و سيّد بن طاوس آن را يكى از زيارات سرداب مقدس شمرده بعد از دو ركعت نماز.
ذكر نماز و دعاء در مسجد زيد رحمه الله
پس مى روى به مسجد زيد كه نزديك مسجد سهله است و دو ركعت نماز در آن مى گذارى و دستها را مى گشائى و مى گوئى :
اِلهى قَدْ مَدَّ اِلَيْكَ الْخاطِى ءُ الْمُذْنِبُ يَدَيْهِ
خدايا براستى دراز كرده بدرگاهت بنده خطاپيشه گنهكار دو دست خود را
بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِكَ اِلهى قَدْ جَلَسَ الْمُسيَّى ءُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُقِرّاً لَكَ بِسُوَّءِ
بواسطه خوش گمانيش به تو خدايا نشسته است بنده بدكردار در پيش رويت در حالى كه اقرار به كردار بد خود
عَمَلِهِ وَراجِياً مِنْكَ الصَّفْحَ عَنْ زَلَلِهِ اِلهى قَدْ رَفَعَ اِلَيْكَ الظّالِمُ كَفَّيْهِ
دارد و از تو اميد دارد كه چشم از لغزشش بپوشى خدايا به حقيقت بلند كرده بدرگاهت بنده ستمكار هر دو كف خود
راجِياً لِما لَدَيْكَ فَلا تُخَيِّبْهُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ فَضْلِكَ اِلهى قَدْ جَثَا الْعاَّئِدُ
را به اميد آنچه در پيش تو است پس نوميدش مكن به رحمت خود از فضلى كه دارى خدايا زانو زده است بنده اى بازگشت كننده
اِلَى الْمَعاصى بَيْنَ يَدَيْكَ خاَّئِفاً مِنْ يَوْمٍ تَجْثُو فيهِ الْخَلاَّئِقُ بَيْنَ
بسوى گناهان در پيشاپيش تو ترسان از آن روزى كه زانو زنند خلايق در
يَدَيْكَ اِلهى جاَّءَكَ الْعَبْدُ الْخاطِئُ فَزِعاً مُشْفِقاً وَرَفَعَ اِلَيْكَ طَرْفَهُ
پيشاپيشت خدايا بدرگاهت آمده بنده اى خطاكار در حال هراس و نگرانى و دوخته بسويت چشم خود
حَذِراً راجِياً وَفاضَتْ عَبْرَتُهُ مُسْتَغْفِراً نادِماً وَعِزَّتِكَ وَجَلالِكَ ما
را ترسان و اميدوار و ريزان گشته اشكَش در حال آمرزش خواهى و پشيمانى سوگند به عزت و شوكتت كه من از
اَرَدْتُ بِمَعْصِيَتى مُخالَفَتَكَ وَما عَصَيْتُكَ اِذْ عَصَيْتُكَ وَاَ نَا بِكَ جاهِلٌ
نافرمانى كردن تو قصد مخالفت تو را نداشتم و چنان نبود كه نافرمانيت كنم در حالى كه نافرمانى كردم بواسطه نادانى به مقام تو
وَلا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِنَظَرِكَ مُسْتَخِفُّ وَلكِنْ سَوَّلَتْ لى
و نه بخاطر اينكه خود را در معرض كيفرت قرار دهم و نه اينكه نظر تو را سبك شمارم بلكه نفس (بدانديش ، گناه را) برايم جلوه داد
نَفْسى وَاَعانَتْنى عَلى ذلِكَ شِقْوَتى وَغَرَّنى سِتْرُكَ المْرُخْى عَلَىَّ
و بدبختيم نيز كمك كرد و پرده آويخته تو (و چشم پوشيت ) مغرورم كرد
فَمِنَ الاْنَ مِنْ عَذابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنى وَبَحَبْلِ مَنْ اَعْتَصِمُ اِنْ قَطَعْتَ
پس اينك كيست كه مرا از عذاب تو برهاند و به سر رشته چه كسى چنگ زنم اگر تو رشته ات را از من
حَبْلَكَ عَنّى فَيا سَوْاَتاهُ غَداً مِنَ الْوُقُوفِ بَيْنَ يَدَيْكَ اِذا قيلَ
قطع كنى پس چه رسوائى است فرداى قيامت هنگام توقف پيش رويت در آن هنگام كه به سبك باران گويند:
لِلْمُخِفّينَ جُوزُوا ولِلْمُثْقِلينَ حُطُّوا اَ فَمَعَ الْمُخِفّينَ اَجُوزُ اَمْ مَعَ
بگذريد و به سنگين باران گويند فرو ريزيد آيا (در آن وقت ) با سبكباران مى گذرم يا با
الْمُثْقِلينَ اَحُطُّ وَيْلى كُلَّما كَبُرَ سِنّى كَثُرَتْ ذُنُوبى وَيْلى كُلَّما طالَ
سنگين باران سقوط كنم واى برمن كه هرچه بيشتر از سن من مى گذرد گناهانم بيشتر مى شود و اى بر من كه هرچه عمرم طولانى تر
عُمْرى كَثُرَتْ مَعاصِىَّ فَكَمْ اَتُوبُ وَكَمْ اَعُودُ اَما آنَ لى اَنْ اَسَتَحْيِىَ
مى شود نافرمانيهايم زيادتر مى شود پس چقدر توبه كنم و چه قدر (دوباره ) برگردم آيا زمان آن نرسيده كه از
مِنْ رَبّى اَللّهُمَ فَبِحَِقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اِغْفِرْ لى وَارْحَمْنى يا
پروردگارم شرم كنم ؟ خدايا به حق محمد و آل محمد بيامرز مرا و به من رحم كن اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَخَيْرَ الْغافِرينَ
مهربانترين مهربانان و بهترين آمرزندگان
پس گريه كن و صورت به خاك گذار و بگو:
اِرْحَمْ مَنْ اَساَّءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَكانَ وَاَعْتَرَفَ
رحم كن به كسى كه بد كرده و دست به گناه زده و درمانده گشته و اعتراف دارد
پس بگذار طرف راست رو را و بگو:
اِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ
اگر من بد بنده اى هستم پس تو خوب پروردگارى هستى
پس بگذار طرف چپ را و بگو:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يا كَريمُ
بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد نيكو باشد گذشت از نزد تو اى بزرگوار
پس برگرد به حال سجود و بگو اَ لْعَفْوَ اَ لْعَفْوَ صد مرتبه
* * * * * * گذشت خواهم گذشت
مؤ لّف گويد كه اين مسجد از مساجد شريفه كوفه است ومنسوب است به زيدبن صوحان كه از بزرگان اصحاب اميرالمؤ منين عليه السلام و از اَبْدالْ بشمار مى رفته و در جنگ جمل در يارى آن حضرت شهيد شده و اين دعا كه ذكر شد دعاى او بوده كه در نماز شب مى خوانده و در نزديكى مسجد او مسجد برادرش صعصعة بن صوحان است كه او نيز از اصحاب اميرالمؤ منين عليه السلام و از عارفين به حق آن جناب و از بزرگان اهل ايمان است و چندان فصيح و بليغ بوده كه اميرالمؤ منين عليه السلام او را خطيب شحشح گفته و به مهارت در خطب و فصاحت در لسان او را ثنا فرموده و هم او را به قلّت مؤ نه و كثرت مَعُونه مدح نموده و در شبى كه آن حضرت از دنيا رحلت فرمود و فرزندان آن جناب جنازه نازنينش را از كوفه به نجف حمل نمودند صعصعه از جمله مشيّعين بود و چون از كار دفن آن حضرت فارغ شدند صعصعه نزد قبر مقدّس ايستاد و مشتى از خاك برگرفت و بر سر خود ريخت و گفت پدر و مادرم فداى تو باد يا اميرالمؤ منين گوارا باد تو را كرامتهاى خدا اى ابوالحسن به تحقيق كه مولد تو پاكيزه بود و صبر تو قوى و جهاد تو عظيم بود و به آنچه آرزو داشتى رسيدى و تجارت سودمند كردى و به نزد پروردگار خود رفتى و از اين نوع كلمات بسيار گفت و گريه كرد گريه سختى و به گريه درآورد سايرين را و در حقيقت سر قبر آن حضرت مجلس روضه شد كه در آن دل شب منعقد گرديد و صعصعه به منزله روضه خوان بود و مستمعين جناب امام حسن و امام حسين عليهماالسلام ومحمد بن الحنفيّه و ابوالفضل العبّاس و ساير فرزندان و بستگان آن حضرت و چون اين كلمات به پايان رسيد روى به جانب امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و ساير آقازادگان كردند و ايشان را تعزيت و تسليت گفتند پس جملگى به كوفه مراجعت نمودند
مسجد صعصعه
و بالجمله مسجد صعصعه ازمساجد شريفه كوفه است و جماعتى امام زمان صلواتُاللّه عليه را درماه رجب درآن مسجدمبارك مشاهده كرده اند كه دو ركعت نماز كرده و اين دعا را خوانده ((اَللّهُمَّ ياذَا الْمِنَنِ السّابِغَةِ وَالاْ لاَّءِ الْو ازِعَةِ)) الدّعاء و ظاهر عمل آن حضرت آن است كه اين دعاء مخصوص اين مسجد شريف و از اعمال اوست نظير دعاهاى مسجد سهله و زيد لكن چون در ماه رجب بوده كه آن حضرت اين دعا را خوانده اند احتمال داده شده كه شايد اين دعا از دعاهاى ايّام رجب باشد و لهذا در كتب علماء در اعمال ماه رجب نيز ذكر شده و ما نيز چون آن دعا را دراعمال رجب ذكر كرده بوديم به همان اكتفا كرديم به تكرار نپرداختيم طالبين به آنجا رجوع كنند انشاءالله .
|